۲۱۶ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۸۹۶

چهره نوخط آن تازه جوان را دریاب
زیر ابر تنک آن برق عنان را دریاب

پیش ازان دم که ز مقراض شود پا به رکاب
چشم بگشای، خط مشک فشان را دریاب

دو سه روزی است صفای خط پشت لب او
زود ته جرعه عمر گذران را دریاب

دولت سنگدلان زود به سر می آید
خط ریحانی یاقوت لبان را دریاب

در شب قدر به غفلت گذراندن ستم است
روزگار خط آن تازه جوان را دریاب

تا لب لعل تو بی آب نگشته است ز خط
کشت امید من سوخته جان را دریاب

اگر از حسن گلوسوز بهاری غافل
جگر سوخته لاله ستان را دریاب

اگر از موی شکافان جهانی صائب
کمر نازک آن مورمیان را دریاب
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۸۹۵
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۸۹۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.