هوش مصنوعی: این متن شعری از صائب تبریزی است که مضامین عمیق فلسفی و اخلاقی را بیان می‌کند. شاعر از نعمت‌های دنیوی، حرص و طمع، قناعت، غفلت، علم نادرست، و ارزش‌های انسانی سخن می‌گوید. او تأکید می‌کند که دنیا با تمام زیبایی‌هایش می‌تواند دردسرساز باشد و تنها قناعت و روشن‌دلی است که انسان را از رنج‌ها نجات می‌دهد.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق فلسفی و اخلاقی است که درک آن‌ها به بلوغ فکری و تجربه زندگی نیاز دارد. نوجوانان و بزرگسالان بهتر می‌توانند با این مضامین ارتباط برقرار کنند.

غزل شمارهٔ ۹۶۹

نعمت الوان دنیا مایه دردسرست
خون فاسد در بدن آهن ربای نشترست

شکرستان با وجود حرص باشد شوره زار
با قناعت چشم تنگ مور، تنگ شکرست

صحبت نیکان حجاب زنگ غفلت می شود
ایمن است از سبز گشتن آب تا در گوهرست

بر دل روشن نباشد از سیه بختی غبار
آب حیوان اخگر دل زنده را خاکسترست

چشم ما را شد رگ خواب گران، موی سفید
بادبان بر کشتی دریایی ما لنگرست

آنچه در مینا مرا باقی است از صهبای عمر
خوردنش خون دل است و ماندنش دردسرست

علم رسمی می کند دلهای روشن را سیاه
دیده آیینه را خواب پریشان جوهرست

شد ید بیضا ز دامنگیری شب، دست صبح
دست کوتاه تو از غفلت همان زیر سرست

نیست شاه آن کس که دارد گنج گوهر بی شمار
هر که را سد رمق هست از جهان، اسکندرست

از می لعلی شود کان بدخشان سینه اش
چون سبو دست طلب آن را که در زیر سرست

روی در خلق است و بر زر پشت، صائب سکه را
آنچنان پشتی به چندین وجه از رو بهترست
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۱
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۹۶۸
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۹۷۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.