۳۴۹ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۲۷۲۴

روزْ اَرْ دو هزار بار می‌آیی
هر بار چو جانْ به کار می‌آیی

از بَهرِ حَیات و زنده کردنْ تو
در عالَمْ چون بهار می‌آیی

عُشّاقْ همه شُدند حَلْوایی
چون شِکَّرِ قَندوار می‌آیی

میْ دَردِهْ و اختیارِ ما بِسْتان
کَزْ مَجْلِسِ اِخْتیار می‌آیی

از خَلْقِ جهان کِناره می‌گیرد
آن را که تو در کِنار می‌آیی

خاموش به حَضرتِ تو اولی تر
کَزْ حَضرتِ کِردِگار می‌آیی

دیدیم تو را، زِ دستْ ما رفتیم
کَزْ عالَمِ پایدار می‌آیی

ای مُرغ زِ طاقِ عَرش می‌پَرّی
وِیْ شیر زِ مَرغْزار می‌آیی

ای بَحْرِ مُحیط سَخت می‌جوشی
وِیْ موج چه‌ بی‌قَرار می‌آیی
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۷۲۳
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۷۲۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.