هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه و غنایی، بیانگر احساسات عمیق شاعر نسبت به معشوق است. شاعر از نبود محبت و توجه معشوق شکایت دارد و با استفاده از تصاویر زیبا و استعاره‌های غنی، احساس تنهایی و دوری خود را بیان می‌کند. همچنین، در بخش‌هایی از شعر، به مفاهیمی مانند صبر، شجاعت و سخاوت اشاره شده است.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عاشقانه و عرفانی است که درک آن‌ها نیاز به بلوغ فکری و تجربه‌ی عاطفی دارد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و کنایه‌های پیچیده ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد.

غزل شمارهٔ ۱۳۰۵

داغ من ممنون شکرخند پنهان تو نیست
زیر بار منت گرد نمکدان تو نیست

دست گستاخ نسیم از گلستانت کوته است
هرزه خندی شیوه چاک گریبان تو نیست

در دل سختت ندارد رحم آتشدست راه
خون گرم لعل در کان بدخشان تو نیست

سنبل خواب پریشان روید از بالین مرا
شب که در مد نظر زلف پریشان تو نیست

امت خضر گرانجان بودن از بی جوهری است
خون ما را مصرفی چون تیغ مژگان تو نیست

تا به چند ای کوهکن سختی کشی در بیستون؟
تیشه آتش نفس گویا به فرمان تو نیست

می برم چون نام آغوش از کنارم می رمی
این قبا چسبان به شمشاد خرامان تو نیست

به که در غربت بود پایم به زندان ای پدر
یک قدم بی چاه در صحرای کنعان تو نیست

می کنم شوق ترا از روی شوق خود قیاس
احتیاج نامه های شوق عنوان تو نیست

ای نسیم پیرهن برگرد از کنعان به مصر
شعله شوق مرا حاجت به دامان تو نیست

یوسف من زیر لب تا کی گذاری خال نیل؟
این کبوتر در خور چاه زنخدان تو نیست

خانخانان را به بزم و رزم، صائب دیده ام
در سخا و در شجاعت چون ظفرخان تو نیست

دیده ام صائب همه گلهای باغ هند را
چون گل نشکفته باغ صفاهان تو نیست
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۳
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۳۰۴
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۳۰۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.