هوش مصنوعی: این متن شعری عرفانی و فلسفی است که به مفاهیمی مانند عشق، وحدت در کثرت، نقش تقدیر و سرنوشت، و تأثیر نور معنویت در زندگی انسان می‌پردازد. شاعر از درد عشق به عنوان درمانی برای دردهای دیگر یاد می‌کند و به ارتباط بین انسان و جهان هستی اشاره دارد.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی موجود در این شعر برای درک و تجزیه‌وتحلیل، به بلوغ فکری و تجربه‌ی زندگی بیشتری نیاز دارد. نوجوانان و بزرگسالان بهتر می‌توانند با این مضامین ارتباط برقرار کنند.

غزل شمارهٔ ۱۴۴۵

هر که از درد طلب شکوه کند نامردست
عشق دردی است که درمان هزاران دردست

کثرت خلق به وحدت نرساند نقصان
که علم غوطه به لشکر زده است و فردست

مهر و مه نور دهد تا نظر ما بیناست
چرخ در گرد بود تا سر ما در گردست

کوچه گردان جنون موج سرایی دارند
عشرت روی زمین رزق بیابانگردست

جرم ابنای زمان را ز فلک می دانیم
هر چه شب دزد نماید گنه شبگردست

مس طلا می شود از نور عبادت صائب
روی شبخیز چو خورشید ازان رو زردست
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۶
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۴۴۴
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۴۴۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.