هوش مصنوعی:
این متن شعری است که از بیگناهی و رنجهای انسان سخن میگوید. شاعر از شرم، ملامتهای دیگران، و دردهای زندگی مانند تیغ و خون صحبت میکند. همچنین، به مفاهیمی مانند تقدیر، جنون، و رنجهای همیشگی اشاره دارد. در نهایت، این شعر حس تلخکامی و مقاومت در برابر سختیها را بیان میکند.
رده سنی:
16+
مفاهیم عمیق عرفانی و روانشناختی، استفاده از استعارههای سنگین مانند خون، تیغ، و جنون، و لحاظ کردن مضامین پیچیده مانند تقدیر و رنج، این شعر را برای مخاطبان نوجوان و بزرگسال مناسب میسازد. درک این متن نیاز به بلوغ فکری و تجربهی زندگی دارد.
غزل شمارهٔ ۱۷۵۶
چه شوخی از نگه بیگناه ما شده است؟
که شرم تشنه به خون نگاه ما شده است
خدای تیغ ترا مهربان ما سازد
که سخت جانی ما سنگ راه ما شده است
ز طعن اهل ملامت چه پشت سر خاریم؟
کنون که سنگ ملامت پناه ما شده است
ز گرد بالش داغ جنون چه سر پیچیم؟
که این ز روز ازل تکیه گاه ما شده است
به غیر پنجه خونین، دگر کدامین گل
عزیز کرده طرف کلاه ما شده است؟
رخش که آینه را رو به خاک می مالید
ز خط سبز، بلای سیاه ما شده است
که شرم تشنه به خون نگاه ما شده است
خدای تیغ ترا مهربان ما سازد
که سخت جانی ما سنگ راه ما شده است
ز طعن اهل ملامت چه پشت سر خاریم؟
کنون که سنگ ملامت پناه ما شده است
ز گرد بالش داغ جنون چه سر پیچیم؟
که این ز روز ازل تکیه گاه ما شده است
به غیر پنجه خونین، دگر کدامین گل
عزیز کرده طرف کلاه ما شده است؟
رخش که آینه را رو به خاک می مالید
ز خط سبز، بلای سیاه ما شده است
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۶
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۷۵۵
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۷۵۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.