هوش مصنوعی:
این متن شعری عرفانی است که به موضوع عشق الهی و تأثیر آن بر هستی میپردازد. شاعر از عشق به عنوان سرچشمه حیات، نیروی محرکه جهان و عنصری فراگیر یاد میکند که بر همه چیز سایه افکنده است. همچنین، به رابطه بین عشق، انسان و عالم هستی اشاره میشود.
رده سنی:
16+
متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی است که درک آن به بلوغ فکری و آشنایی با ادبیات عرفانی نیاز دارد. همچنین، برخی از استعارهها و اصطلاحات به کار رفته ممکن است برای مخاطبان جوانتر پیچیده باشد.
غزل شمارهٔ ۱۹۳۸
سرچشمه حیات لب می چکان اوست
عمر دوباره سایه سرو روان اوست
خورشید اگر چه تاج سر آفرینش است
گلمیخ آستان ثریا مکان اوست
ماهی که روشن است شبستان خاک ازو
برگ خزان رسیده ای از بوستان اوست
هر چند بی کنار و میان است آن محیط
دست تصرف همه کس در میان اوست
در هیچ سینه نیست که داغی نهفته نیست
زان آتش نهان که فلکها دخان اوست
آن شاهباز قدس که عشق است نام او
دل بیضه شکسته ای از آشیان اوست
عشق است میر قافله عالم وجود
چرخ میان تهی جرس کاروان اوست
خونین اگر بود سخن عشق دور نیست
دلهای چاک همچو قلم در بنان اوست
بی چشم زخم، جوهر انسان کامل است
آیینه ای که نه فلک آیینه دان اوست
خاکستری است چرخ که عشق است اخگرش
گنجینه ای است دل که خرد پاسبان اوست
عمر دوباره سایه سرو روان اوست
خورشید اگر چه تاج سر آفرینش است
گلمیخ آستان ثریا مکان اوست
ماهی که روشن است شبستان خاک ازو
برگ خزان رسیده ای از بوستان اوست
هر چند بی کنار و میان است آن محیط
دست تصرف همه کس در میان اوست
در هیچ سینه نیست که داغی نهفته نیست
زان آتش نهان که فلکها دخان اوست
آن شاهباز قدس که عشق است نام او
دل بیضه شکسته ای از آشیان اوست
عشق است میر قافله عالم وجود
چرخ میان تهی جرس کاروان اوست
خونین اگر بود سخن عشق دور نیست
دلهای چاک همچو قلم در بنان اوست
بی چشم زخم، جوهر انسان کامل است
آیینه ای که نه فلک آیینه دان اوست
خاکستری است چرخ که عشق است اخگرش
گنجینه ای است دل که خرد پاسبان اوست
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۰
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۹۳۷
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۹۳۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.