هوش مصنوعی:
این شعر عاشقانه و نمادین از صائب تبریزی، با استفاده از تصاویر شاعرانه مانند سبزی سیاه، سرو، فاخته، شمع و آیینه، به بیان احساسات عمیق و عاشقانه میپردازد. شاعر از عشق و دلدادگی سخن میگوید و از نمادهای طبیعی برای توصیف حالات درونی خود استفاده میکند.
رده سنی:
16+
این شعر دارای مفاهیم عمیق عاشقانه و نمادین است که درک آنها به بلوغ فکری و تجربهی بیشتری نیاز دارد. همچنین، استفاده از نمادها و استعارههای پیچیده ممکن است برای مخاطبان جوانتر دشوار باشد.
غزل شمارهٔ ۲۱۴۶
سبزی که سیاه است ازو روز من این است
سروی که منم فاخته اش این نمکین است
زان شمع نسوزم که ز فانوس حصاری است
گرد سر آن شمع که در خانه زین است
در جبهه من شعله فطرت بتوان دید
چون تیغ عیان جوهرم از چین جبین است
در خانه آیینه چه حاجت به چراغ است؟
بر سینه من داغ نهادن نمکین است
بگذار که صائب ز لبت کام بگیرد
امروز که کنج دهنت بوسه نشین است
سروی که منم فاخته اش این نمکین است
زان شمع نسوزم که ز فانوس حصاری است
گرد سر آن شمع که در خانه زین است
در جبهه من شعله فطرت بتوان دید
چون تیغ عیان جوهرم از چین جبین است
در خانه آیینه چه حاجت به چراغ است؟
بر سینه من داغ نهادن نمکین است
بگذار که صائب ز لبت کام بگیرد
امروز که کنج دهنت بوسه نشین است
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۱۴۵
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۱۴۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.