هوش مصنوعی: این متن شعری است که در آن شاعر از وضعیت خود و دیگران انتقاد می‌کند و به تشویق و توصیه‌هایی برای تغییر و بهبود وضعیت می‌پردازد. شاعر از بی‌پر و بال بودن و نداشتن جایگاه مناسب شکایت می‌کند و به دیگران توصیه می‌کند که از موقعیت خود استفاده کنند و به سوی پیشرفت حرکت کنند. همچنین، شاعر به عشق و نور اشاره می‌کند و از مخاطب می‌خواهد که گوهر وجودی خود را بروز دهد.
رده سنی: 16+ این متن دارای مفاهیم انتقادی و فلسفی است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از مفاهیم مانند انتقاد اجتماعی و تشویق به پیشرفت نیاز به تجربه و درک بیشتری از زندگی دارند که معمولاً در سنین بالاتر حاصل می‌شود.

غزل شمارهٔ ۲۸۱۵

بِمَشو هَمرَهِ مُرغان، که چُنین بی‌پَر و بالی
چو نه میری، نه وزیری، بُنِ سَبْلَت به چه مالی؟

چو هیاهوی بَرآریّ و نَبینَند سپاهی
بِشِناسَند همه کَس که تو طَبْلیّ و دَوالی

چو خلیفه پسری تو، بِنِه آن طَبْل زِ گَردن
بِسِتان خَنجَر و جوشَن، که سِپَهْدارِ جَلالی

به خدا صاحبِ باغی، تو زِ هر باغْ چه دُزدی
بِفُروش از رَزِ خویشَت، همه انگورِ حَلالی

تو نه آن بَدْرِ کَمالی، که دَهی نور و نگیری
بِسِتان نور چو سایل، که تو امروزْ هِلالی

هَله ای عشق بَراَفْشان گُهَرِ خویش بر اَخْتَر
که همه اَخْتَر و ماهَند و تو خورشیدْ مِثالی

بِدِه آن دست به دَستَم، مَکَشان دست، که مَستَم
که شراب است و کباب است و یکی گوشهٔ خالی

بِدَوان مَست و خُرامان، به سویِ مَجْلِسِ سُلطان
بِنِگَر مَجْلِسِ عالی، که تویی مَجْلِسِ عالی

نه صُداعی، نه خُماری، نه غَمَت مانْد، نه زاری
عَسَسی دان غَمِ خود را، به دَرِ شِحْنه و والی

عَسَس و شِحْنه چه گویند حَریفانِ مَلِک را؟
همه در روی دَراُفتند، که بَسْ خوبْ خِصالی
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلاتن (رمل مثمن مخبون)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۰
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۸۱۴
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۸۱۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.