هوش مصنوعی:
این متن شعری است که با زبان نمادین و حکیمانه، از گستاخی و طغیان در برابر تقدیر و قضا هشدار میدهد. شاعر تأکید میکند که نباید در برابر فلک و قضا زبان به طعن گشود، به گلهای بوستان نگاه گستاخانه داشت، یا در صیدگاه زندگی بیمحابا عمل کرد. همچنین، از بازی با زبان و عشقِ بیپروا برحذر میدارد و اشاره میکند که عقل در برابر تیغ قضا تاب نمیآورد. در نهایت، هشدار میدهد که نباید به هر نشانهای بیگدار گمان بد بست.
رده سنی:
16+
این متن دارای مفاهیم انتزاعی و نمادین است که درک آن به بلوغ فکری و آشنایی با ادبیات کهن فارسی نیاز دارد. همچنین، مضامین فلسفی و اخلاقی آن برای نوجوانان و بزرگسالان مناسبتر است.
غزل شمارهٔ ۲۳۰۶
مکن دراز به طعن فلک زبان گستاخ
ترنج دست قضا را مکن نشان گستاخ
نهاده اند ز هر خار در کمان تیری
مکن نگاه به گلهای بوستان گستاخ
ز داغ شاه، نظرهاست هر شکاری را
مده ز دست درین صیدگه عنان گستاخ
نشان تیر هوایی همان کماندارست
به قصد چرخ منه تیر در کمان گستاخ
ز کاوکاو، شرربار می شود آتش
منه به حرف کس انگشت در بیان گستاخ
ز عقل نیست به تیغ قضا زبان بازی
میار زمزمه عشق بر زبان گستاخ
ز برق خرمن گل خانمان شبنم سوخت
به شاخ گل مگذارید آشیان گستاخ
حریف ناوک غیرت نمی شوی صائب
به هر شکاری لاغر مکش گمان گستاخ
ترنج دست قضا را مکن نشان گستاخ
نهاده اند ز هر خار در کمان تیری
مکن نگاه به گلهای بوستان گستاخ
ز داغ شاه، نظرهاست هر شکاری را
مده ز دست درین صیدگه عنان گستاخ
نشان تیر هوایی همان کماندارست
به قصد چرخ منه تیر در کمان گستاخ
ز کاوکاو، شرربار می شود آتش
منه به حرف کس انگشت در بیان گستاخ
ز عقل نیست به تیغ قضا زبان بازی
میار زمزمه عشق بر زبان گستاخ
ز برق خرمن گل خانمان شبنم سوخت
به شاخ گل مگذارید آشیان گستاخ
حریف ناوک غیرت نمی شوی صائب
به هر شکاری لاغر مکش گمان گستاخ
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۸
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۳۰۵
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۳۰۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.