هوش مصنوعی: این شعر از صائب تبریزی به زندگی گذرا و تلخی‌های آن اشاره دارد. شاعر از گذر زمان مانند موج شراب تلخ سخن می‌گوید و بر ضرورت استخراج گوهر وجود از این شرایط سخت تأکید می‌کند. او به توبه، ایمان و پذیرش رنج‌های زندگی اشاره کرده و هشدار می‌دهد که در قیامت پاسخ‌های تلخ شنیده خواهد شد. شعر با توصیه به ریختن اشک در آفتاب قیامت به پایان می‌رسد.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق فلسفی و عرفانی موجود در شعر ممکن است برای مخاطبان زیر 16 سال سنگین و نامفهوم باشد. همچنین، برخی از اشارات به تلخی‌های زندگی و قیامت نیاز به درک بالاتری از زندگی دارد.

غزل شمارهٔ ۲۳۰۹

وقت است بگذریم چو موج از شراب تلخ
بیرون کشیم گوهر خود را ز آب تلخ

کوثر چو سرو جا دهدش در کنار خود
هر کس گذشته است درین نشأه ز آب تلخ

اینجا به آب توبه ز لب زنگ می بشوی
در حشر مشنو از لب رضوان جواب تلخ

شکر به زهر و نوش به نشتر که داده است؟
از دل مبر حلاوت ایمان به آب تلخ

نه خوردنت به وقت و نه خوابت به جای خویش
چون زنده مانده ای تو به این خورد و خواب تلخ؟

دل را مسوز ز آتش عصیان که رم کند
در پیش سگ اگر فکنی این کباب تلخ

صائب بریز اشک که در آفتاب حشر
خواهد گرفت دست ترا این گلاب تلخ
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۳۰۸
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۳۱۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.