هوش مصنوعی: این شعر از صائب تبریزی بیانگر دردها و رنج‌های شاعر است که از عشق، انتظار، ملامت و جدایی سخن می‌گوید. شاعر با استفاده از تصاویر شاعرانه مانند زخم گل، بلبل خجلت، سنگ ملامت و شمع مزار، احساسات عمیق خود را بیان می‌کند. او از عقل‌گریزی در عشق، انتظارهای بی‌پایان و رنج‌های ناشی از فراق می‌نالد.
رده سنی: 16+ این شعر دارای مفاهیم عمیق عاطفی و فلسفی است که درک آن به بلوغ فکری و تجربه‌ی احساسی نیاز دارد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و نمادهای پیچیده ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر دشوار باشد.

غزل شمارهٔ ۲۴۴۵

زخم گل آب از نوای آبدارم می کشد
شور بلبل خجلت از جوش بهارم می کشد

از مروت نیست مجنون مرا عاقل شدن
در سر هر کوچه طفلی انتظارم می کشد

گرچه دامن بر ثمر چون سرو و بید افشانده ام
همچنان سنگ ملامت زیر بارم می کشد

وحشیی کز سایه خود خانه می سازد جدا
اینقدر دنبال خود یارب چه کارم می کشد؟

روی سختی کز دل چون آهن او دیده ام
گر شوم در سنگ پنهان، چون شرارم می کشد

شد نمایان زخمم از سیر خیابان بهشت
دل به سیر کوچه باغ زلف یارم می کشد

چون توانم پای در دامن چو بیدردان کشید؟
خار صحرای ملامت انتظارم می کشد

آن که دامن بر چراغ عمر من زد، این زمان
آستین بر گریه شمع مزارم می کشد

صائب آن نخل برومندم که در فصل خزان
خون گل گردن ز جیب شاخسارم می کشد
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۴۴۴
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۴۴۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.