۲۱۶ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۲۴۹۴

خانه آرایان ز تعمیر درون غافل شدند
اصلشان چون بود از گل، خرج آب و گل شدند

خشک مغزانی که نشکستند خود را چون حباب
چون کف دریا، وبال دامن ساحل شدند

نغمه پردازی کنند از سیلی باد خزان
چون صنوبر سرفرازانی که صاحبدل شدند

جای حیرت نیست اهل عقل اگر مجنون شوند
حیرت از دیوانگان دارم که چون عاقل شدند

سبز شد در دست مردم دانه تسبیحها
بس که در دوران ما از ذکر حق غافل شدند

نیست صائب دولتی بالاتر از خلق نکو
از چنین دولت چرا اهل جهان غافل شدند؟
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۴۹۳
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۴۹۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.