هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه و عرفانی از صائب تبریزی، با زبانی نمادین و پر از تصاویر شاعرانه، به موضوعاتی مانند عشق، دوری، حسرت، و ناامیدی می‌پردازد. شاعر از نگاه آشنا، گل و خار، لب لعل، و دیگر نمادها برای بیان احساسات عمیق خود استفاده می‌کند. همچنین، اشاراتی به مفاهیم عرفانی مانند صبر، قیامت، و دوری از غفلت دارد.
رده سنی: 16+ این شعر دارای مفاهیم عمیق عاشقانه و عرفانی است که درک آن برای مخاطبان جوان‌تر دشوار خواهد بود. همچنین، استفاده از نمادها و استعاره‌های پیچیده نیاز به سطحی از بلوغ فکری و تجربه‌ی ادبی دارد که معمولاً در نوجوانان بالای 16 سال یافت می‌شود.

غزل شمارهٔ ۲۹۰۴

کجا رخسار او تاب نگاه آشنا دارد؟
که آن گل خار در پیراهن از نشو و نما دارد

یکی صد شد فروغ آن لب لعل از غبار خط
که از گرد یتیمی چهره گوهر صفا دارد

به تیری ای کمان ابرو نشان کن استخوانم را
که از هر گوشه ای در چاشنی چندین هما دارد

مجو روی دل از آیینه رویان با تهیدستی
که از شبنم گل این باغ چشم رونما دارد

از ان روزی که چون گل دید آن چاک گریبان را
زبوی پیرهن در پیرهن اخگر صبا دارد

پشیمانی به گرد خاطرش هرگز نمی گردد
چنین سنگین دلی دوران کم فرصت کجا دارد؟

تبسم می کنی در روزگار خط، نمی دانی
که این شام سیه صبح قیامت در قفا دارد

مشو غافل زدوران خط پا در رکاب او
که آن ریحان سیراب از گل آتش زیر پا دارد

به فکر ما فراموشان پا در گل کجا افتد؟
که در هر گوشه ای چشم تو چندین آشنا دارد

مکن در راه او اندیشه از تاریکی سودا
که از هر لاله ای مجنون چراغی زیر پا دارد

سیه چشمی که در آیینه از تمکین نمی بیند
غم نومیدی و محرومی صائب کجا دارد؟
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۱
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۹۰۳
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۹۰۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.