هوش مصنوعی: این متن شعری عرفانی و اخلاقی است که به موضوعاتی مانند عشق، فقر، ادب، وحدت، حیرت، و رابطه بین انسان و طبیعت می‌پردازد. شاعر از مفاهیمی مانند قرب به معشوق، جدایی دل از تعلقات دنیوی، و تأثیر رفتارهای انسانی در زندگی استفاده می‌کند تا پیام‌های عمیق عرفانی و اخلاقی را منتقل کند.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی است که درک آن‌ها نیاز به بلوغ فکری و تجربه زندگی دارد. همچنین، برخی از ابیات ممکن است برای خوانندگان جوانتر پیچیده یا ناملموس باشد.

غزل شمارهٔ ۲۹۴۷

لب نانی که از دامان سایل باز می دارد
توانگر کشتی خود را زساحل باز می دارد

زقرب یار، جان را جسم کاهل باز می دارد
که از رفتار آب سهل را گل باز می دارد

حضور خانه از دریا نگردد سیل را مانع
کجا ما را زقطع راه، منزل باز می دارد؟

که عاشق را زقرب یار مانع می تواند شد؟
ادب پروانه ما را زمحفل باز می دارد

اگر تن را زتن گردون سنگین دل جدا سازد
درین وحدت سرا دل را که از دل باز می دارد؟

ندارم بیمی از کشتن، مرا این درد می سوزد
که حیرانی مرا از عذر قاتل باز می دارد

حجاب عشق از پاس ادب غافل اگر گردد
شکوه حسن مجنون را زمحمل باز می دارد

ندارد اختیاری مور در آمیزش شکر
که دلها را از ان شیرین شمایل باز می دارد؟

حضور غنچه در گفتار آورده است بلبل را
که درد خویش از یاران یکدل باز می دارد؟

تو از ناقابلی محرومی از صاحبدلان، ورنه
که تخم پاک را از خاک قابل باز می دارد؟

به دادن می توان برداشت از هر دانه خرمنها
به کشتن تخم را دهقان زحاصل باز می دارد

در توفیق را بر روی خود دانسته می بندد
ستمکاری که فیض خود زسایل باز می دارد

چه افتاده است من جان را زقرب تن شوم مانع؟
عنان موج را دریا زساحل باز می دارد

میان یوسف و یعقوب حایل می شود صائب
مرا هر سنگدل کز صحبت دل باز می دارد
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۴
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۹۴۶
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۹۴۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.