هوش مصنوعی:
این شعر از صائب تبریزی بیانگر احساسات عمیق عاشقانه و رنجهای عشق است. شاعر از ناتوانی در پاک کردن غم از دل، تأثیر عشق بر معشوق، و وضعیت خود و دیگران در برابر مصائب زندگی سخن میگوید. همچنین، اشاراتی به طبیعت و تأثیرات آن بر روح انسان دارد.
رده سنی:
16+
مفاهیم عمیق عاشقانه و استفاده از استعارههای پیچیده ممکن است برای مخاطبان جوانتر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از مضامین مانند رنج و اندوه نیاز به بلوغ فکری برای درک کامل دارند.
غزل شمارهٔ ۳۰۳۹
نشد از دل غبار از شیشه و پیمانه برخیزد
مگر ابری زبحر گریه مستانه برخیزد
کند معشوق را بی دست و پا بیتابی عاشق
بلرزد شمع بر خود چون زجا پروانه برخیزد
ندارد این چنین خاک مرادی عالم امکان
نشیند گرد اگر برتربتم دیوانه برخیزد
به تنگ آمد معلم آنچنان از شوخی طفلان
که هر ساعت به تقریبی زمکتب خانه برخیزد
که را داریم ما افتادگان جز گرد ویرانی؟
که پیش پای سیل از جا سبکروحانه برخیزد
اگر ابر بهاران گردد آه گریه آلودم
به جای سبزه فریاد از دل هر دانه برخیزد
من آن روز از جنون خود تسلی می شوم صائب
که از جوش شرابم سقف این میخانه برخیزد
مگر ابری زبحر گریه مستانه برخیزد
کند معشوق را بی دست و پا بیتابی عاشق
بلرزد شمع بر خود چون زجا پروانه برخیزد
ندارد این چنین خاک مرادی عالم امکان
نشیند گرد اگر برتربتم دیوانه برخیزد
به تنگ آمد معلم آنچنان از شوخی طفلان
که هر ساعت به تقریبی زمکتب خانه برخیزد
که را داریم ما افتادگان جز گرد ویرانی؟
که پیش پای سیل از جا سبکروحانه برخیزد
اگر ابر بهاران گردد آه گریه آلودم
به جای سبزه فریاد از دل هر دانه برخیزد
من آن روز از جنون خود تسلی می شوم صائب
که از جوش شرابم سقف این میخانه برخیزد
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۳۰۳۸
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۳۰۴۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.