۲۲۰ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۳۱۷۳

زآتش گل به اعجاز رخ نیکو برویاند
گل از آتش به سحر نرگس جادو برویاند

سپند از آتش و خال از رخ و از دل سویدا را
اگر خواهد به حکم گوشه ابرو برویاند

به دست کوته ما ای تغافل پیشه رحمی کن
هواس سنبلت وقت است از کف مو برویاند

چه غم دارم گر افتادم زپا در جستجوی او؟
هجوم شوق صد بال و پر از بازو برویاند

اگر یک کف عرق زان سنبل تر بر زمین ریزد
زمین از هر کف خاکی گل شب بو برویاند

هلاک خواب شیرین خسرو و غافل ازین معنی
که خون بیگناهان خنجر از پهلو برویاند

خوشا خار سر دیوار و بخت سبز او صائب
اگر طالع گل ما را به این نیرو برویاند
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۳۱۷۲
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۳۱۷۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.