هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه و عرفانی از صائب تبریزی، به زیبایی‌های طبیعت و حالات عاشقانه و عارفانه می‌پردازد. شاعر از عناصری مانند سرو، غنچه، نرگس و چشمان شوخ برای توصیف معشوق استفاده می‌کند و در ادامه، به مفاهیمی مانند عشق، رنج عاشق، و حالات عارفانه اشاره دارد. شعر با تأکید بر جنون عاشقانه و نیاز به گوشه‌چشمی از معشوق به پایان می‌رسد.
رده سنی: 16+ این شعر دارای مفاهیم عمیق عاشقانه و عرفانی است که درک آن برای مخاطبان جوان‌تر ممکن است دشوار باشد. همچنین، برخی از واژگان و استعاره‌های به کار رفته نیاز به سطحی از بلوغ فکری و ادبی دارند.

غزل شمارهٔ ۳۶۳۸

سرو بستان حیا غنچه جبین می باید
نرگس باغ ادب پرده نشین می باید

شوخ چشمی که به صیادی دل می آید
نگهش در پس مژگان به کمین می باید

چشم مخمور و نگه سرخوش و لبها میگون
زاهد کوی خرابات چنین می باید

بر سر تخت دم از عشق زدن بی معنی است
عاشق بی سر و پا خاک نشین می باید

اشک چون بی اثر افتاد به خاکش بسپار
صدف بدگهران زیر زمین می باید

همه آهونگهان بر سر مجنون جمعند
چشم بد دور، نظرباز چنین می باید

صائب اسباب جنونم همه آماده شده است
گوشه چشمی ازان زهره جبین می باید
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۳۶۳۷
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۳۶۳۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.