هوش مصنوعی: این شعر از صائب تبریزی، تصویری تلخ و پرتنش از روزگار ناعادلانه و خشن ارائه می‌دهد. شاعر با استفاده از استعاره‌هایی مانند «شیشه رنگ می‌بارد» و «سنگ می‌بارد»، به سختی‌ها و بی‌عدالتی‌های زمانه اشاره می‌کند. او همچنین به ناامیدی و یأس حاکم بر جامعه می‌پردازد، اما در عین حال، امید به رحمت الهی را نیز زنده نگه می‌دارد.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق فلسفی و انتقادی است که درک آن‌ها نیاز به بلوغ فکری و تجربه‌ی زندگی دارد. همچنین، برخی از تصاویر به‌کاررفته در شعر ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر سنگین و دشوار باشد.

غزل شمارهٔ ۳۷۲۱

درشتی از فلک شیشه رنگ می بارد
زمانه ای است که از شیشه سنگ می بارد

لب صدف زده تبخال و ابر بی انصاف
به کام شیر و دهان پلنگ می بارد

گشاده رو سخن سخت نشود ز کسی
به هر دری که بود بسته سنگ می بارد

نه هر که داغ گذارد ز دردمندان است
که زهر چشم ز داغ پلنگ می بارد

تو از فشاندن تخم امید دست مدار
که ابر رحمت حق بی درنگ می بارد

اگر عیار تریهای روزگار این است
ز چهره گل امید رنگ می بارد

مدار از گل این باغ سازگاری چشم
که خون بیگنهانش ز چنگ می بارد

چرا عقیق نسازد به سادگی صائب
درین زمانه که از نام ننگ می بارد
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۸
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۳۷۲۰
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۳۷۲۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.