هوش مصنوعی: این شعر از صائب تبریزی بیانگر امید و ناامیدی، عشق و رنج، و تقابل بین آرزو و واقعیت است. شاعر از بلندپروازی‌ها، دردها، و امیدهایش سخن می‌گوید و از طبیعت و نمادهای آن برای بیان احساساتش استفاده می‌کند. همچنین، اشاره‌هایی به مفاهیم عرفانی و فلسفی مانند ترس و امید، قبول و رد، و گذر زمان دارد.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی است که درک آن‌ها به بلوغ فکری و تجربه‌ی زندگی نیاز دارد. همچنین، برخی از اشارات مانند 'سر بر زانوی دار' ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر سنگین یا نامفهوم باشد.

غزل شمارهٔ ۳۸۳۷

اگر چنین سخن ما بلند خواهد شد
زبان جرأت منصور بند خواهد شد

اگر بهار کند سبز تخم سوخته را
مرا ستاره طالع بلند خواهد شد

طبیب اگر چو مسیحا بر آسمان رفته است
زچاره جویی من دردمند خواهد شد

مگر نقاب به رخسار آتشین فکنی
وگرنه خرده گلها سپند خواهد شد

چنین بلند شود گرنهال قامت او
خیالها همه کوته کمند خواهد شد

ز آتش تو سمندر به زینهارآمد
کجا نقاب به روی تو بند خواهد شد

میان خوف و رجا شد دل دو عالم خون
که تا قبول تو مشکل پسند خواهد شد

کلاه گوشه قارون به آفتاب رسید
چه وقت طالع ما سربلند خواهد شد

سری که بر سر زانوی دار می رقصد
مقید تن منصور چند خواهد شد

شکست شیشه دل را مگو صدایی نیست
که این صدا به قیامت بلند خواهد شد

سبک عنانی باد بهار اگر این است
هزار غنچه دل هرزه خند خواهد شد

چنین نوای تو گر آتشین شود صائب
بر آتش تو جگرها سپند خواهد شد
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۲
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۳۸۳۶
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۳۸۳۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.