۱۹۹ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۴۴۰۴

جمعی که دراندیشه آن چشم خمارند
در پرده دل شب همه شب باده گسارند

هر چند که در پرده شرمندنکویان
چون باز نظر دوخته در فکر شکارند

لاغر کن دلها ز سرینهای گرانسنگ
فربه کن غمها ز میانهای نزارند

در ریختن دل همه چون باد خزانند
در پرورش جان همه چون ابر بهارند

یارب نرسد گرد غمی بر دل ایشان
هر چند غم صائب بیچاره ندارند
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۴۴۰۳
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۴۴۰۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.