۲۰۵ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۴۸۲۲

ای چشم تو پرده دار اعجاز
مژگان تو سایه پرور ناز

از قافله شکایت ما
چون ریگ روان نخیزد آواز

پیشانی صبح و آفتاب اوست
درسینه پاک گوهران راز

بر زنده قبای خاک مپسند
دل را ز غبار کین بپرداز

در پرده خون دل حصاری است
از لعل لب تو آب اعجاز

گردانده ز خلق روی امید
کار صائب بود خداساز
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۴۸۲۱
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۴۸۲۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.