هوش مصنوعی: شاعر در این شعر از رنج‌ها و اندوه خود می‌گوید. او از اشک‌هایش، ناله‌هایش، و سرگشتگی‌هایش سخن می‌گوید و احساس می‌کند که وجودش مانند شعله‌ای سوزان است. شاعر از عشق نافرجام و دوری از معشوق نیز یاد می‌کند و درد این جدایی را با تصاویری مانند خون لاله و داغ‌های ناله توصیف می‌کند. در نهایت، او به بی‌وفایی زمانه و از دست دادن عمر اشاره می‌کند.
رده سنی: 16+ این شعر دارای مضامین عمیق عاشقانه و حزن‌آلود است که درک آن به بلوغ فکری و عاطفی نیاز دارد. همچنین، برخی از مفاهیم مانند سرگشتگی، درد عشق، و فلسفه‌ی زندگی ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر سنگین یا نامفهوم باشد.

غزل شمارهٔ ۵۳۱۲

شد گل صد برگ خار از اشک خوش پرگاله ام
سبزه خوابیده در گلشن نماند از ناله ام

گردد از سرگشتگی دوران عیش من تمام
در بساط آفرینش شعله جواله ام

شد غبارم سرمه چشم غزالان و هنوز
چشم لیلی بر نمی دارد سراز دنباله ام

یک سر ناخن ز خار این چمن ممنون نیم
تازه رو از خون خود دایم چو داغ لاله ام

با سبکروحان گرانی کردن از انصاف نیست
جلوه شبنم کند بر چهره گل ژاله ام

گوهر سیراب را عین الکمالی لازم است
نیست از سوز جگر برگرد لب تبخاله ام

گر چه دایم در کنارم بود آن ماه تمام
رفت در خمیازه آغوش عمر هاله ام

در گلستانی که من صائب نواسنجی کنم
گوش گل چون لاله گردد داغدار از ناله ام
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۸
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۵۳۱۱
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۵۳۱۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.