هوش مصنوعی: شاعر در این متن به یاد روزهایی می‌افتد که در کنار معشوق بود و با او گفت‌وگو داشت. او از دوران عشق و جنون خود می‌گوید و این‌که اکنون ساکت است، در حالی که پیش از این در گلستان معشوق آواز عاشقانه می‌سرود. شاعر از حسادت دیگران و تغییر روزگار خود شکایت می‌کند و اشاره می‌کند که اگر آهی در جگر داشت، مانند گذشته فریاد می‌زد.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عاشقانه و احساسی عمیق است که درک آن‌ها ممکن است برای مخاطبان کم‌سن‌وسال دشوار باشد. همچنین، برخی از اصطلاحات و تشبیهات به‌کاررفته نیاز به درک ادبی بالاتری دارند.

غزل شمارهٔ ۵۳۴۲

یاد ایامی که پیش او وجودی داشتم
در حریم او ره گفت و شنودی داشتم

بود اقلیم جنون در حلقه فرمان من
ناف سوز لاله داغ مشکسودی داشتم

این زمان چون غنچه خاموشم و گرنه پیش ازین
در گلستانش لب عاشق سرودی داشتم

از هواداران به این روز سیاه افتاده ام
در ترقی بود کارم تا حسودی داشتم

در جگر اکنون ندارم آه صائب ورنه من
پیش ازین چون خاروخس سامان دودی داشتم
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۵۳۴۱
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۵۳۴۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.