هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه و عرفانی از صائب تبریزی، با تصاویر زیبا و استعاره‌های غنی، به توصیف عشق، زیبایی، و درد دل می‌پردازد. شاعر از عناصری مانند زلف یار، باده، نور، و طبیعت برای بیان احساسات خود استفاده کرده است. همچنین، مضامینی مانند عرفان، رنج عشق، و جستجوی معنا در زندگی نیز در آن دیده می‌شود.
رده سنی: 16+ این شعر دارای مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که درک آن به بلوغ فکری و تجربه‌ی بیشتری نیاز دارد. همچنین، برخی از استعاره‌ها و اشارات ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر پیچیده باشد.

غزل شمارهٔ ۶۱۶۹

خال را در زیر زلف آن پری پیکر ببین
گر ندیدی دانه از دام گیراتر ببین

می گدازد نور را در چشم حسن بی نقاب
باده گلرنگ را در شیشه و ساغر ببین

دور از انصاف است پیچیدن سر از سودای ما
عذر خواه دست خالی چهره چون زر ببین

از گریبان تجرد چون مسیحا سر برآر
بیضه خورشید را در زیر بال و پر ببین

گر ندیدی در ضمیر نقطه صد دفتر سخن
در دهان تنگ او صد بوسه را مضمر ببین

گر ندیدی بر لب کوثر هجوم تشنگان
در غبار خط نهان آن لعل جان پرور ببین

برنیاورده است دست از آستین تا روزگار
زیر پای خود یکی ای نخل بارآور ببین

چشم بگشا در محیط عشق و از موج و حباب
صد میان بی کمر با افسر بی سر ببین

درد دل را دیدن رسمی زیادت می کند
عیسی من دردمندان را ازین بهتر ببین

جسم زندان است بر جان هر قدر صافی بود
اضطراب آب را در سینه گوهر ببین

نیست صائب بی غبار تیرگی پای چراغ
لاله رویان چمن را از برون در ببین
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۱
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۶۱۶۸
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۶۱۷۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.