هوش مصنوعی: این متن شعری عرفانی و فلسفی است که به موضوعاتی مانند رهایی از دنیای مادی، جستجوی حقیقت، و عروج روحانی می‌پردازد. شاعر از مخاطب می‌خواهد که از تعلقات دنیوی دست بکشد، به درون خود بنگرد، و به سمت کمال و آزادی حرکت کند. تصاویر شعری مانند ذره، شمع، آیینه، و دریا نمادین هستند و مفاهیم عمیق عرفانی را منتقل می‌کنند.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی است که درک آن‌ها به بلوغ فکری و آشنایی با ادبیات عرفانی نیاز دارد. همچنین، برخی از تصاویر و استعاره‌ها ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر پیچیده باشد.

غزل شمارهٔ ۶۲۱۸

دلا چون ذره زین وحشت سرا آهنگ بالا کن
سرشک گرمرو را شمع بالین مسیحا کن

هر آن راز نهان کز جام جم روشن نمی گردد
بپوشان چشم (و) در آیینه زانو تماشا کن

به گردون برد زور شهپر توفیق شبنم را
تو هم در حلقه افتادگانی، چشم بالا کن

سواد شهر از تنگی به داغ لاله می ماند
ازین زندان مشرب روی در دامان صحرا کن

اگر تن از سرت چون پنبه بردارند از مینا
به روی اهل مجلس خنده قهقه چو مینا کن

متاع ساده لوحی می خرد سوداگر محشر
بیاض سینه پاک از نقطه سهو سویدا کن

چو خون در کوچه باغ رگ سراسر تا به کی گردی؟
به نشتر آشنا شو گلفشانی را تماشا کن

چو گوهر در کف دست صدف تا کی گره باشی؟
ازین ماتم سرای استخوانی رو به دریا کن

بکش مانند صائب پای در دامان گمنامی
گل پژمرده پرواز را در کار عنقا کن
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۶۲۱۷
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۶۲۱۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.