هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه و عارفانه از صائب تبریزی، بیانگر درد و رنج شاعر از بی‌توجهی معشوق و درخواست او برای دیده شدن و توجه است. شاعر با استفاده از تصاویر زیبا و استعاره‌های عمیق، از معشوق می‌خواهد که به او نگاه کند، او را ببیند و درک کند.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق عاشقانه و عارفانه، استفاده از استعاره‌ها و کنایه‌های پیچیده، و لحن احساسی و غمگین شعر، درک آن را برای مخاطبان جوان‌تر دشوار می‌کند. این شعر更适合 افرادی با تجربه‌های زندگی بیشتر و درک عمیق‌تر از عواطف انسانی.

غزل شمارهٔ ۶۲۲۱

چو تیغم پهلوی خود جای ده جوهر تماشا کن
بکش دست نوازش بر سرم دیگر تماشا کن

به تیغ طعنه بی جوهری خونم چه می ریزی؟
چو آیینه مرا رویی بده، جوهر تماشا کن

مرا از کسوت بخت سیه عریان کن و بنگر
بیفشان ز اخگر من گرد، خاکستر تماشا کن

مباد آب در چشمت بگردد از فروغ او
بپوشان چشم را آنگاه این گوهر تماشا کن

رگ خامی ندارم، میوه شاخ بلندم من
عیار این سخن از چهره چون زر تماشا کن

ندارم در جگر آهی، اگر باور نمی داری
بنه از استخوانم عود در مجمر تماشا کن

هلاکم کرد و می سوزد به خاکم شمع کافوری
پس از عمری به من دلسوزی اختر تماشا کن

هزاران بوسه در پرواز گرد آن دهن بنگر
هجوم تشنگان را بر لب کوثر تماشا کن

بخوان در بوستان یک مصرع از اشعار من صائب
میان عندلیبان شورش محشر تماشا کن
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۶۲۲۰
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۶۲۲۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.