۲۱۶ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۶۲۵۳

اگر پوشیده گردد دیگران را تن ز پیراهن
تن سیمین جانان می شود روشن ز پیراهن

ترحم می کند بر دیده نظارگی، ورنه
گرانی می کشد آن سرو سیمین تن ز پیراهن

قیامت می کند در بی قراری جذبه عاشق
وگرنه چون جدا شد بوی پیراهن ز پیراهن؟

به استعداد، نور از عالم بالا شود نازل
نیابد روشنایی دیده سوزن ز پیراهن

ز نومیدی گشایش جو، که چشم پیر کنعانی
ز پیراهن غبار آورد و شد روشن ز پیراهن

نبرد از دل می گلرنگ زنگ لاله را صائب
که نتوان داغ مادرزاد را شستن ز پیراهن
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۶۲۵۲
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۶۲۵۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.