هوش مصنوعی: این شعر به زیبایی‌های زندگی، عشق، و جستجوی معنا می‌پردازد. شاعر از ناتوانی در سیر شدن از سخن و زمزمه‌های دلگیر سخن می‌گوید و اشاره می‌کند که هرچند می‌توان با گفتار جهانگیر شد، اما نمی‌توان دهانگیر (ساکت) شد. همچنین، از تأثیر زخم زبان بر مجنون و قدرت عشق در رام کردن غزالان سخن می‌گوید. شاعر به زیبایی‌های خاص در هر نگاه اشاره کرده و از تلاش برای تازه ماندن مانند صبح در شبگیر می‌گوید. در نهایت، شعر به قدرت درونی انسان و توانایی تبدیل شدن به شمشیر در دل فولاد اشاره می‌کند.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق فلسفی و عاطفی است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و نمادهای پیچیده نیاز به سطحی از بلوغ فکری دارد.

غزل شمارهٔ ۶۲۷۶

نیست ممکن ز سخن سیر توان گردیدن
یا ازین زمزمه دلگیر توان گردیدن

می توان گشت به گفتار جهانگیر، ولی
نیست ممکن که دهانگیر توان گردیدن

آنچه از زخم زبان بر سر مجنون آمد
معتکف در دهن شیر توان گردیدن

هست در هر نظری حسن ترا جلوه خاص
از تماشای تو چون سیر توان گردیدن؟

در طلب باش که هر چند سر آید روزت
تازه چون صبح به شبگیر توان گردیدن

نیست جز پای خم امروز درین وحشتگاه
سرزمینی که زمین گیر توان گردیدن

بر جنون زن که غزالان همه رام تو شوند
چند دنباله نخجیر توان گردیدن؟

مشت آب و گل ما را فلک سفله نداد
آنقدر وقت که همگیر توان گردیدن

چه شوی در دل فولاد حصاری، چو ترا
جوهری هست که شمشیر توان گردیدن

گر شوی صائب از اندیشه نازک چو هلال
همچو خورشید جهانگیر توان گردیدن
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۰
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۶۲۷۵
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۶۲۷۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.