هوش مصنوعی: این شعر از صائب تبریزی، با استفاده از استعاره‌ها و تصاویر زیبا، درباره‌ی عشق، دل‌بستگی، خطرات عشق، قناعت، و گذر از تعلقات دنیوی سخن می‌گوید. شاعر از دزدان دل، ابروی پیوسته، و موی کمر به عنوان نمادهای عشق و خطرات آن یاد می‌کند و توصیه می‌کند که از تعلقات دنیوی دوری کرده و به قناعت روی آوریم.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و استعاره‌های پیچیده است که درک آن‌ها نیاز به بلوغ فکری و تجربه‌ی بیشتری دارد. همچنین، برخی از مفاهیم مانند خطرات عشق و گذر از تعلقات ممکن است برای سنین پایین‌تر قابل درک نباشد.

غزل شمارهٔ ۶۴۲۶

دزدیده در آن ابروی پیوسته نظر کن
زنهار ازین دزد کمربسته حذر کن

در رشته بی طاقت جان تاب نمانده است
شیرازه اوراق دل آن موی کمر کن

دزدان دل شب دست به تاراج برآرند
در دور خط از خال رخ یار حذر کن

از دامن خواهش بفشان گرد تعلق
چون موج میان باز به دریای خطر کن

تا افسر شاهان جهان تخت تو گردد
از بحر به یک قطره قناعت چو گهر کن

در قبضه خاک آن گهر پاک نگنجد
گر عارفی از کعبه و بتخانه گذر کن

کمتر نتوان بود درین باغ ز شبنم
صائب سری از روزن خورشید بدر کن
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۶۴۲۵
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۶۴۲۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.