هوش مصنوعی: این شعر از صائب تبریزی بیانگر ناامیدی شاعر از بی‌توجهی دیگران به عشق و زیبایی‌های معنوی است. او از این که کسی سخنان عاشقانه‌اش را نمی‌شنود و ارزش‌های حقیقی را درک نمی‌کند، شکوه می‌کند. شاعر همچنین به تنهایی و انزوای خود اشاره دارد و تأکید می‌کند که واصلان به حقیقت نیازی به دلیل و برهان ندارند.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه در این شعر نیاز به درک و تجربه‌ی بیشتری دارد که معمولاً نوجوانان و بزرگسالان از آن بهره‌مند هستند. همچنین، برخی از اشارات فلسفی و عرفانی ممکن است برای کودکان قابل درک نباشد.

غزل شمارهٔ ۶۹۲۲

حیف است حرف عشق ز ما نشنود کسی
بوی گل از نسیم صبا نشنود کسی

از بت پرست، وقت تماشای حسن تو
حرفی به غیر نام خدا نشنود کسی

در خلوت تو کیست که سازد صدا بلند؟
جایی که از سپند صدا نشنود کسی

خط جای بوسه بر لب لعل تو تنگ ساخت
اینش سزا که حرف بجا نشنود کسی

آمیخت چون دعا به غرض بی اثر شود
کز سایلان دعاو ثنا نشنود کسی

از کاهلی فتاده ام از کاروان جدا
در وادیی که بانگ درا نشنود کسی

مستغنی از دلیل بود هر که واصل است
در کعبه حرف قبله نما نشنود کسی

صائب چنین که ما به زمین نقش بسته ایم
بهر چه عذر لنگ ز ما نشنود کسی؟
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۸
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۶۹۲۱
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۶۹۲۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.