هوش مصنوعی: شاعر از بی‌قراری و ناتوانی خود در تحمل شرایط می‌گوید و به شوخی‌های طفلانه‌ای اشاره می‌کند که باعث آزار او شده است. او از بی‌ادبی مردم کوهستان و تأثیرات منفی شوخی‌های بی‌جا انتقاد می‌کند و در نهایت، خود را فردی درمانده و زخم‌خورده از این شوخی‌ها می‌داند.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم انتقادی و عاطفی پیچیده است که ممکن است برای کودکان و نوجوانان کم‌سن‌وسال قابل درک نباشد. همچنین، برخی از عبارات مانند 'زخم کاری' ممکن است نیاز به بلوغ فکری برای درک صحیح داشته باشند.

غزل شمارهٔ ۶۹۸۱

نمی آید از من دگر بردباری
دو دست من و دامن بی قراری

من و طفل شوخی که صد خانه زین
ز مردان تهی ساخت در نی سواری

معلم کباب است از شوخی او
کند برق را ابر چون پرده داری؟

کند کبک تقلید رفتار او را
ادب نیست در مردم کوهساری!

مرا کارافتاده صائب به شوخی
که کاری ندارد به جز زخم کاری
وزن: فعولن فعولن فعولن فعولن (متقارب مثمن سالم)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۶۹۸۰
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۶۹۸۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.