هوش مصنوعی: شاعر در این ابیات عشق و شیفتگی خود را به معشوق بیان می‌کند. او آرزو می‌کند که بتواند محبوبش را ببیند و به او ابراز عشق کند. همچنین از گل رخسار معشوق سخن می‌گوید و تمایل دارد که مانند غنچه، دهانش را پر از زر کند. در پایان، اشاره‌ای به شهید باده دارد و می‌گوید که برای تجدید حیات، باید استخوان‌هایش را با چوب تاک سوزاند.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عاشقانه و عرفانی است که ممکن است برای کودکان و نوجوانان کم‌سن‌وسال قابل درک نباشد. همچنین، برخی از اصطلاحات و تشبیهات به کار رفته نیاز به سطحی از بلوغ فکری و تجربه برای درک کامل دارند.

شمارهٔ ۵۲

خوش آن شبی که کنم مست دیده بانش را
به دست بوسه دهم خاک آستانش را

حدیثی از گل رخسار او که می گوید؟
که همچو غنچه پر از زر کنم دهانش را

گلی که نیست به فرمان او، چو نافرمان
برآورم ز پس سر برون زبانش را

شهید باده چو خواهید جان نو یابد
به چوب تاک بسوزید استخوانش را
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل/قصیده/قطعه
تعداد ابیات: ۴
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۵۱
گوهر بعدی:شمارهٔ ۵۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.