هوش مصنوعی: شاعر در این متن از غم و اندوه خود می‌گوید که حتی صبحگاه نیز نمی‌تواند آن را کاهش دهد. او از خنده‌های بی‌معنای دیگران رنجیده و احساس می‌کند که این خنده‌ها باعث سیاهی دلش شده‌اند. همچنین، او از این که گل‌های پاک را از گلزار چیده‌اند و راهش را با چوب بسته‌اند، شکایت دارد.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عاطفی و اجتماعی است که درک آن‌ها به بلوغ فکری و تجربه‌ی زندگی نیاز دارد. همچنین، استفاده از استعاره و نمادها ممکن است برای کودکان قابل درک نباشد.

شمارهٔ ۵۵

نمی کشد دل غمگین به صبحگاه مرا
که دل ز چهره خندان شود سیاه مرا

ز هرزه خندی گل پاکشیدم از گلزار
در گشاده نهد چوب پیش راه مرا
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل/قصیده/قطعه
تعداد ابیات: ۲
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۵۴
گوهر بعدی:شمارهٔ ۵۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.