۱۹۲ بار خوانده شده

شمارهٔ ۸۲

هر که چشم رغبت از نظاره مرغوب بست
بر دل آسوده راه یک جهان آشوب بست

از زلیخای هوس بگریز کاین بی آبرو
تهمت آلودگی بر دامن محبوب بست

گفتم از دنیا فشانم دست در پایان عمر
حرص پیری از عصا دست مرا بر چوب بست
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۸۱
گوهر بعدی:شمارهٔ ۸۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.