۲۲۳ بار خوانده شده

شمارهٔ ۲۰۳

زخم گستاخم لب تیغ شهادت می مکد
شبنم من خون خورشید قیامت می مکد

نقش شیرین شسته شد از لوح خارا و هنوز
تیشه فرهاد انگشت جلادت می مکد

از دهان خضر آب زندگانی می رود
تیغ او از بس لب خود را به رغبت می مکد
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۰۲
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۰۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.