۲۲۵ بار خوانده شده

شمارهٔ ۲۹۲

گل از شرم رخ او خون به روی خویشتن مالد
زبان لاف را بر خاک، شمع انجمن مالد

نیاید از لطافت در نظر آن پیکر سیمین
مگر آن سرو سیم اندام صندل بر بدن مالد

به تهمت خوار گرداندن عزیزان را به آن ماند
که پیه گرگ، یوسف را کسی بر پیرهن مالد
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۹۱
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۹۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.