هوش مصنوعی:
شاعر در این متن از دیدن معشوقهای میگوید که با وجود گریه، حرفی نزد و راز دلش را فاش نکرد. حضور او چنان تأثیرگذار بود که شمعها را از جای خود برداشت و هیچ کس نماند که از دیدن او بیحال نشود.
رده سنی:
15+
این متن دارای مضامین عاشقانه و احساسی است که درک آن نیاز به بلوغ عاطفی دارد. همچنین، استفاده از استعارهها و زبان شاعرانه ممکن است برای کودکان قابل درک نباشد.
شمارهٔ ۴۱۶
کی دیدمش که گریه سر حرف وا نکرد؟
رنگ شکسته راز دلم برملا نکرد
تنها نبرد جلوه او شمع را ز جای
سرزنده ای نماند که بی دست و پا نکرد
رنگ شکسته راز دلم برملا نکرد
تنها نبرد جلوه او شمع را ز جای
سرزنده ای نماند که بی دست و پا نکرد
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل/قصیده/قطعه
تعداد ابیات: ۲
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۴۱۵
گوهر بعدی:شمارهٔ ۴۱۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.