هوش مصنوعی: این متن شعری است که از درد و رنج عشق و جدایی می‌گوید. شاعر بیان می‌کند که دلش از ادب پر شده و حتی درد و رنج نیز به او طبیب شده‌اند. او اشاره می‌کند که بدون درد و غم، فکر ترقی نمی‌کند و دلش یتیم شده است. همچنین، پس از انتظارهای طولانی برای وصال، اوقاتش به رقیب سپرده شده است.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عاطفی و ادبی است که درک آن برای سنین پایین‌تر ممکن است دشوار باشد. همچنین، موضوعات عاشقانه و غمگین آن برای نوجوانان و بزرگسالان مناسب‌تر است.

شمارهٔ ۴۱۹

از بس ادب که یافت دل ما ادیب شد
بیمار ما ز رنج کشیدن طبیب شد

بی درد و داغ، فکر ترقی نمی کند
دل شد یتیم تا سخن من غریب شد

بعد از هزار شب که شب وصل داد روی
اوقات صرف پاس نگاه رقیب شد
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل/قصیده/قطعه
تعداد ابیات: ۲
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۴۱۸
گوهر بعدی:شمارهٔ ۴۲۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.