۲۱۰ بار خوانده شده

شمارهٔ ۴۳۲

در دور خط آن سیم ذقن تلخ سخن شد
خط ابجد بی رحمی آن غنچه دهن شد

شد آتش گل اخگر خاکستر بلبل
روزی که گل روی تو پیدا ز چمن شد

اخگر نتواند ز گریبان بدر انداخت
دستی که گرفتار سر زلف سخن شد
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۴۳۱
گوهر بعدی:شمارهٔ ۴۳۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.