۲۰۵ بار خوانده شده

شمارهٔ ۴۹۰

جلوه ای مستانه زان گلگون قبا می خواستم
زان گلستان یک نسیم آشنا می خواستم

با گواهان لباسی دعوی خون باطل است
ورنه خون خود ازان گلگون قبا می خواستم

تا به کام دل چو مرکز گرد سر گردم ترا
پایی از آهن چو پرگار از خدا می خواستم
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۴۸۹
گوهر بعدی:شمارهٔ ۴۹۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.