۱۸۰ بار خوانده شده

شمارهٔ ۵۳۵

چون گل پی رنگینی دستار نباشم
چون آب روان تشنه رفتار نباشم

اشکم که به هر تنگ نظر گرم نجوشم
آهم که به هر سردنفس یار نباشم

ناقوس غریبانه به فریاد درآید
آن روز که در حلقه زنار نباشم

زین شهر چرا روی به صحرا نگذارم؟
دیوانه شدم، چند گرفتار نباشم؟
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۵۳۴
گوهر بعدی:شمارهٔ ۵۳۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.