هوش مصنوعی:
این شعر عاشقانه از عشق و بیخودی در حضور معشوق سخن میگوید. شاعر بیان میکند که عاشق جز به یاد معشوق و درد عشق، به چیزی دیگر نمیاندیشد و تنها غم یار را غم خود میداند. همچنین، از معشوق درخواست میکند که پرده از رخ برگیرد و ناز کم کند، زیرا دل عاشق جز دیدار معشوق را نمیطلبد.
رده سنی:
16+
محتوا شامل مضامین عاشقانه و عرفانی است که ممکن است برای مخاطبان جوانتر پیچیده یا نامناسب باشد. همچنین، درک عمیق این شعر نیاز به بلوغ فکری و تجربه عاطفی دارد.
غم یار
باده از پیمانه دلدار، هشیاری ندارد
بیخودی از نوش این پیمانه، بیداری ندارد
چشم بیمار تو هر کس را به بیماری کشاند
تا ابد این عاشق بیمار، بیماری ندارد
عاشق از هر چیز جز دلدار، دل برکنده خامش
چونکه با خود جز حدیث عشق، گفتاری ندارد
با که بتوان گفت از شیرینی درد غم یار
جز غم دلدار، عاشقپیشه غمخواری ندارد
بر سر بالین بیمار رخت، روزی گذر کن
بین که جز عشق تو بر بالین، پرستاری ندارد
لطف کن ای دوست، از رخ پرده بگشا، ناز کم کن
دل تمنایی ز دلبر غیر دیداری ندارد
بیخودی از نوش این پیمانه، بیداری ندارد
چشم بیمار تو هر کس را به بیماری کشاند
تا ابد این عاشق بیمار، بیماری ندارد
عاشق از هر چیز جز دلدار، دل برکنده خامش
چونکه با خود جز حدیث عشق، گفتاری ندارد
با که بتوان گفت از شیرینی درد غم یار
جز غم دلدار، عاشقپیشه غمخواری ندارد
بر سر بالین بیمار رخت، روزی گذر کن
بین که جز عشق تو بر بالین، پرستاری ندارد
لطف کن ای دوست، از رخ پرده بگشا، ناز کم کن
دل تمنایی ز دلبر غیر دیداری ندارد
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:پرواز جان
گوهر بعدی:اخگر غم
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.