۳۷۸ بار خوانده شده

عشق دلدار

چشم بیمار تو ای می زده، بیمارم کرد
حلقه گیسویت ای یار، گرفتارم کرد

سرو بستانِ نکویی، گل گلزار جمال
غمزه ناکرده، ز خوبان همه بیزارم کرد

همه می‏زدگان هوش خود از کف دادند
ساغر از دست روانبخش تو، هشیارم کرد

چه کنم؟ شیفته‏ام، سوخته‏ام، غمزده‏ام
عشوه ات، واله آن لعل گهر بارم کرد

عشق دلدار چنان کرد که منصورمنش
از دیارم به در آورد و سر دارم کرد

عشقت از مدرسه و حلقه صوفی راندم
بنده حلقه به گوش در خمّارم کرد

باده از ساغرِ لبریز تو، جاویدم ساخت
بوسه از خاک درت، محرم اسرارم کرد
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:صبح امید
گوهر بعدی:دلجویی پیر
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.