هوش مصنوعی: این متن شعری است که از پایان یافتن دوران هجران و نزدیک شدن روز وصال سخن می‌گوید. شاعر با استفاده از تصاویر زیبا مانند بالا زدن پرده از ماه، رفتن غم از دل، ظهور بلبل در باغ و رفتن زاغ با شرمساری، به توصیف شادی و امیدواری می‌پردازد. نور چهره معشوق محفل را روشن می‌کند و همه چیز غیر از ذکر یار از یاد می‌رود. در پایان، شاعر به نزدیک بودن وعده دیدار اشاره کرده و مژده پایان هجران را می‌دهد.
رده سنی: 15+ متن دارای مضامین عاشقانه و احساسی است که برای درک کامل آن، مخاطب نیاز به بلوغ عاطفی و شناختی دارد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و تشبیه‌های ادبی ممکن است برای کودکان کم‌سن‌وسال قابل درک نباشد.

روز وصل

غم مخور، ایّام هجران رو به‏پایان می‏رود
این خماری از سر ما می‏گساران می رود

پرده را از روی ماه خویش، بالا می‏زند
غمزه را سر می‏دهد، غم از دل و جان می‏رود

بلبل اندر شاخسار گل هویدا می‏شود
زاغ با صد شرمساری از گلستان می‏رود

محفل از نور رخ او نورافشان می‏شود
هر چه غیر از ذکر یار، از یاد رندان می‏رود

ابرها از نور خورشید رخش پنهان شوند
پرده از رخسار آن سرو خرامان می‏رود

وعده دیدار نزدیک است، یاران مژده باد
روز وصلش می رسد، ایّام هجران می‏رود
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:زنجیر دل
گوهر بعدی:آتش عشق
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.