هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه و عرفانی از حافظ، بیانگر عشق و نیاز انسان به معشوق و وصال اوست. شاعر از سوز و گداز عشق، بی‌نیازی در مستی عشق، و وفاداری به معشوق سخن می‌گوید. همچنین، تأکید دارد که رازها تنها نزد معشوق قابل افشاست و عاشقان همواره به سوی دوست دست دراز می‌کنند.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه این شعر ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از اصطلاحات و استعارات به سطحی از بلوغ فکری نیاز دارند.

مستی عشق

در میخانه به روی همه باز است هنوز
سینه سوخته در سوز و گداز است هنوز

بی نیازی است در این مستی و بیهوشی عشق
درِ هستی زدن از روی نیاز است هنوز

چاره از دوری دلبر نبود، لب بربند
که غلام درِ او، بنده نواز است هنوز

راز مگشای، مگر در برِمست رُخ یار
که در این مرحله، او محرم راز است هنوز

دست ب-ردار ز سوداگری و بوالهوسی
دست عشاق سوی دوست دراز است هنوز

نرسد دست من سوخته بردامن یار
چه توان کرد که در عشوه و ناز است هنوز؟

ای نسیم سحری، گر سر کویش گذری
عطر برگیر که او غالیه ساز است هنوز
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:پرتو خورشید
گوهر بعدی:سایه سرو
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.