هوش مصنوعی: شاعر در این شعر از رنج‌ها و دل‌تنگی‌های خود می‌گوید و از رفتارهای ریاکارانه صوفیان و شیوخ انتقاد می‌کند. او به دنبال آرامش و حقیقت است و از عشق و جست‌وجوی معشوق سخن می‌گوید. همچنین، به مفاهیمی مانند رهایی از قید و بندهای دنیوی و رسیدن به حقیقت وجودی اشاره دارد.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مفاهیم عرفانی و انتقادی است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر پیچیده باشد. همچنین، برخی از اشارات انتقادی به صوفیان و شیوخ نیاز به درک بیشتری از بافت فرهنگی و اجتماعی دارد.

گنج نهان

بر در میکده با آه و فغان آمده‏ام
از دغل‏بازی صوفی به امان آمده‏ام

شیخ را گو که درِ مدرسه بربند که من
زین همه قال و مقال تو، به جان آمده‏ام

سر خم باز کن ای پیر که در درگه تو
با شعف، رقص کنان دست فشان آمده‏ام

گرهی باز نگردد، مگر از غمزه یار
بر درش با تن شوریده، روان آمده‏ام

همه جا خانه یار است که یارم همه جاست
پس ز بتخانه سوی کعبه چسان آمده‏ام؟

راز بگشا و گره باز و معما حل کن
که از این بادیه، بی تاب و توان آمده‏ام

تا که از هیچ کنم کوچ به سوی همه چیز
بوالهوس در طمع گنج نهان، آمده‏ام
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:آیینه جان
گوهر بعدی:نیم‌غمزه
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.