هوش مصنوعی: شاعر در این شعر از دلتنگی و بیزاری از زندگی دنیوی سخن می‌گوید و آرزوی رهایی از تعلقات مادی و عشق زمینی را بیان می‌کند. او از عشق به معشوق و دیوانگی در کوی او صحبت می‌کند و از موعظه‌های صوفی و شیخ ناامید شده است. در نهایت، آرزوی ترک این جهان و پرواز به سوی عالمی دیگر را دارد.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه، همراه با ناامیدی از زندگی دنیوی، برای درک بهتر نیاز به بلوغ فکری و تجربه‌ی زندگی دارد. همچنین، برخی از اشارات ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر نامفهوم یا سنگین باشد.

شمع وجود

آید آن روز که من، هجرت از این خانه کنم؟
از جهان پرزده، در شاخ عدم لانه کنم؟

رسد آن حال که در شمعِ وجود دلدار
بال و پر سوخته، کارِ شب پروانه کنم؟

روی از خانقه و صومعه برگردانم
سجده بر خاک در ساقی میخانه کنم؟

حال، حاصل نشد از موعظه صوفی و شیخ
رو به کوی صنمی واله و دیوانه کنم

گیسو و خال لبت دانه و دامند، چسان
مرغ دل فارغ از این دام و از این دانه کنم؟

شود آیا که از این بتکده، بر بندم رخت
پر زنان، پشت بر این خانه بیگانه کنم؟
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:سراپرده عشق
گوهر بعدی:خلوتگه عشاق
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.