۳۹۲ بار خوانده شده

باده حضور

در لقای رُخش، ای پیر! مرا یاری کن
دستگیری کن و پیری کن و غمخواری کن

از سر کوی تو، مایوس نگردم هرگز
غمزه‏ای، غمزدگان را تو مددکاری کن

هله، با جرعه‏ای از باده میخانه خویش
هوشم از سر ببر، آماده هشیاری کن

گر به لطفم ننوازی و پناهم ندهی
عشوه کن، ناز کن، آغاز ستمکاری کن

عاشقم، عاشقم، افتاده و بیمار توام
لطف کن، لطف، ز بیمار پرستاری کن

تو و سجّاده خویش و من و پیمانه خویش
با من باده زده، هر چه به دل داری، کن

گر نخواهی ز سر لطف نوازی ما را
از درِ قهر برون آی و دل آزاری کن
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:رازگشایی
گوهر بعدی:ساحل وجود
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.