۵۵۱ بار خوانده شده

رازگشایی

بس کن این یاوه سرایی، بس کن
تا به کی خویش ستایی، بس کن

مخلصان لب به سخن وا نکنند
برکَن این ثوبِ ریایی، بس کن

تو خطا کاری و حق، آگاه است
حیله گر، زهد نمایی بس کن

حق غنیّ است، برو پیش غنی
نزد مخلوق، گدایی بس کن

هر پرستش که تو کردی، شرک است
بی خدا، چند خدایی بس کن

شرک در جان تو منزل دارد
دعوی شرک زدایی بس کن

توی شیطان زده و عشقِ خدا !
نبری راه به جایی، بس کن

سیّئات تو، به است از حسنات
جان من، شرک فزایی بس کن

خیل شیطان، نبود اهل اللّه
ای قلم، راز گشایی بس کن
بس کن که در گفتار و نوشتار تو با همه ادعاهای پوچ، بویی از حق نیست؛ پس این قلم را که در دست ابلیس است، عفو کن و راه خود پیش گیر؛ ولی از رحمت خداوند - تعالی - مایوس مباش که آن، سر حلقه همه خطاها است.
والسلام
روح اللّه الموسوی الخمینی
۲۵ بهمن ۱۳۶۵
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:میِ چاره‌ساز
گوهر بعدی:باده حضور
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.